وقتی نوسازی از مردم آغاز می شود: هسته امن محله، راهی برای زنده ماندن شهر
به گزارش اخبارساخته ها؛ خبر تازهای نیست، اما هر بار که آمارها منتشر میشود، صدای زنگ هشداری بلندتر به گوش میرسد: حدود ۸۲ هزار هکتار بافت فرسوده و ۶۰ هزار هکتار سکونتگاه غیررسمی در کشور جایی که زندگی آسیبپذیر است و شعلههای امید و فرصت در آن رو به خاموشی میروند.
پیش از هر چیز باید بپرسیم: چرا و چگونه بافتها در چنین وضعی قرار گرفتهاند؟ و مهمتر از آن، چه راهی برای بازگرداندن آنها به مسیر زندگی وجود دارد؟
بافت فرسوده، فقط یک اصطلاح فنی نیست؛ جلوهای است از فضاهایی که در آنها امکانات اولیه زندگی- از مقاومت ساختمان در برابر زلزله تا مسیرهای امدادرسانی، از فضاهای جمعی تا کیفیت زیست- به جد نیازمند بازنگریاند. وقتی شهروند در کوچهای زندگی میکند که امدادرسانی سریع به آن میسر نیست، وقتی سایر اجزا تشکیل دهنده محله مثل: مدرسه، درمانگاه، بازارمحلی و فضای جمعی فراموش شده باشد، دیگر موضوع فقط «بازسازی ساختمان» نیست، موضوع «باز زندهسازی زندگی محلی» است.
در بررسیهای علمی آمده است که موانع نوسازی بافت فرسوده، عمدتاً اقتصادی نیستند؛ بلکه ترکیبی از کمبود مشارکت مردمی، فقدان زیرساختهای اجتماعی، فقدان مشوقهای مناسب، و گاهی ساختار قراردادی و قانونی پیچیده که جریان نوسازی را متوقف میکند را در بر میگیرد. در چنین شرایطی، اجرای رویکردهای کالبدی یا حفاظتی صرف نه تنها راهگشا نیست، بلکه میتواند به تخریب بیشتر هویت محله و نابودی همپیوندی محلی منجر شود.
اما خبر خوب این است که راههایی وجود دارد و یکی از معدود راههایی که در پژوهشهای ایرانی به خوبی تبیین شده، ایده «هسته امن محله» است. منصوری در مقالهاش تحت عنوان «هستۀ امن محله، روش استراتژیک برای خروج از رکود نوسازی» توضیح میدهد که این راهبرد چگونه میتواند در دل محلههای فرسوده جریان پیدا کند.
بهطور خلاصه، هسته امن یعنی ایجاد مرکزی در محله- نه لزوماً مرکزی تجاری یا شهری، بلکه نقطهای هستی بخش و مقّوم در مقیاس محله که در خدمت زیر ساختهای آن قرار میگیرد. این فضا امکانات و زیر ساختهای حیاتی، اقتصادی- اجتماعی، فضاهای عمومی، پارکینگها را در بر دارد.
این هسته، هم «امنیت کالبدی» ایجاد میکند (مثلاً پارکینگ مناسب، دسترسی بهتر امدادی و پدافند غیر غامل)، هم به لحاظ «اقتصادی» نوسازی و ساخت در بافت فرسوده را توجیح پذیر میکند و هم «امنیت اجتماعی» را به واسطه بازتولید مفهومی از محله بهعنوان واحد زیستی- اجتماعی که شهروندانش در آن نقش دارند، به ارمغان میآورد.
در عمل، در طرح هسته امن محله سه هدف اصلی دیده شدهاند:
- بازتولید مفهوم محله بهعنوان واحد زیستی- اجتماعی: محله صرفاً محل گذر نیست، بلکه محل زندگی، تعامل، همبستگی است.
- ارتقای تابآوری محله: مقاومسازی کالبدی و فراهم کردن زیرساختهای امداد، دسترسی، پارکینگ و محلهای که در مواجهه با فاجعهای مانند زلزله آسیبپذیری کمتری دارد.
- ایجاد مشوقهای مناسب برای مالکان و ساکنان: فراهمکردن امکان تجمیع عملکردها، اعطای تراکم با اولویت قرار دادن تامین زیرساختهای متناسب با آن یا تجدید ساختار پارکینگ، به گونهای که انگیزه واقعی برای نوسازی بهوجود آید.
وقتی این ایده وارد میدان میشود، دیگر نوسازی به معنای تخریب محله و جایگزینی آن با ساختمانی بیهویت نیست؛ بلکه به معنای ارتقای کیفیت زیست، حفظ هویت محلی، تقویت مشارکت ساکنان، درجا سازی و ایجاد نقطه امن محله است که به آن «امنیت زیستی» میبخشد.
این نکته را نباید فراموش کرد: خطرِ واقعی فقط وقوع زلزله نیست؛ خطر، زندگی در محلههایی است که احساس امنیت و تابآوری ندارند. محلهای که ساکنانش امید به فردای بهتر ندارند، تابِ بحران را نداشته و تبعات بعدی حادثه سنگینتر از خود واقعه خواهد بود. اینجاست که ضرورت بازآفرینی بافت فرسوده از زاویه انسانی روشن میشود: نه فقط بهسازی ساختمان، بلکه باززندهسازی و احیای محله، بازسازی اعتماد محلی و بازگرداندن آن به جریان زندگی شهری.
چند گام عملی که به واسطه آنها «هسته امن محله» از آرمان به عمل خواهد رسید:
- شناسایی و اولویتبندی محلههای فرسوده یا سکونتگاههای غیررسمی بر اساس شاخصهایی چون تراکم جمعیتی، پایداری، دسترسی امداد و وضعیت خدمات شهری و...
- تدوین مشوقهای ترکیبی محلی مانند: تخفیف یا معافیت عوارض نوسازی، صدور مجوز ساختِ واحد به ازای تأمین پارکینگ مورد نیاز هر کدام از هسته امن برای پلاکها ریز دانه، تسهیل و افزایش اثر گذاری وام نوسازی.
- تثبیت هسته مرکزی محله: ایجاد فضای عمومی باز، مرکز محله یا نقطه اشتراک، محلی قابلدسترس برای همه ساکنان، به عنوان مکان رفتوآمد، محل تجمع و کریدور امدادرسانی در مواقع بحران.
- مشارکت فعال ساکنان: نقش آفرینی و مشارکت ساکنان محله در نیاز سنجی، طراحی، اجرا و نگهداری هسته امن.
- پایش و بازخورد مستمر: پایش نتایج پس از اجرای فاز نخست بر اساس برخی پارامترها همچون وضعیت ایمنی، رضایت ساکنان، میزان مشارکت، اثربخشی در دسترسی امدادی و اصلاح طرح بر اساس خروجی مطالعات مستمر.
در پایان، باید تأکید شود که زمان برای اقدام، اکنون است. بافتهای فرسوده، نشانه پیری شهر نیستند؛ بلکه نشانه غفلت ما از جان شهر و شهرونداناند. اگر نوسازی را از بالا اداره کنیم، ممکن است تنها ظاهر را تغییر دهیم، اما اگر از درون محله، با محوریت ساکنان و با استفاده از ایدههایی چون هسته امن محله، عمل کنیم، آنگاه شهر را از درون شفا دادهایم. امید است که محلههای قدیمیِ ما بتوانند دوباره به نقاط پرنشاط، پرامید و تابآور تبدیل شوند، همانگونه که زمانی این چنین بودهاند.
انتهای پیام/
نویسندگان: سامان قیدی، محمدرضا سرتیپی اصفهانی
اخبار ساخته ها